همه ما میخواهیم مثل افراد مشهور باشیم, سلبریتیها، ثروتمندان، بازیگران جذاب. به همین دلیل است که از آنها پیروی میکنیم و سعی میکنیم از اعمالشان تقلید کنیم، به این امید که شاید روزی بتوانیم مثل آنها باشیم. اما نکته اینجاست: اگر به تقلید کردن از راه و روش آنها ادامه دهیم، خطر از دست دادن آنچه واقعاً هستیم را به جان میخریم.
چه چیزی این افراد را از بقیه متمایز میکند؟ چرا ما آنها را خاص میبینیم در حالی که دیگران در اطراف ما به حاشیه رانده میشوند؟ حقیقت ساده است: آنها مسیر خودشان را طی کرده اند. مهم نیست چه شغل و حرفه ای را انتخاب میکنید، اگر راه خودتان را نسازید، احتمالاً هرگز به جمع کسانی که تحسینشان میکنید، نخواهید پیوست.
ممکن است کمی بی رحمانه به نظر برسد، اما قرار نیست همه ی افراد مشهور باشند, و صادقانه بگویم، خود بودن بسیار خاصتر از تقلید کردن است حتی اگر مشهور نباشیم.
چرا مسیر دیگران ممکن است برای شما مناسب نباشد
دنبال کردن مسیر شخص دیگری به شما احساس امنیت می دهد زیرا قبلاً ثابت شده است. اما آنچه برای آنها مفید بوده است ممکن است برای شما مفید نباشد زیرا نقاط قوت، علایق و شرایط شما منحصر به فرد است. مسیری که آنها انتخاب کردهاند میتواند برای شما به بنبست برسد.
داستان موفقیت آنها فصلهایی دارد که شما نمیبینید, فداکاریها، تنش ها و سازشهایی که ممکن است با ارزشها یا سبک زندگی شما مطابقت نداشته باشد. هم چنین شرایط شما ممکن است با شرایط آنها کاملا متفاوت باشد. حتی اگر شرایطتان با آنها یکسان باشد شخصیت شما قطعا با آنها متفاوت خواهد بود.
هزاران نفر دستور العمل های وارن بافت را جمله به جمله اجرا کرده اند اما هیچ کدام نتوانستند وارن بافت بعدی باشند.
ساده به نظر میرسد, افراد موفق مسیر زندگی خودشان را طراحی میکنند نه اینکه مسیر شخص دیگری را طی کنند چرا که در این صورت آنها پیرو شخص اول خواهند بود و همه تنها شخص کاشف را تحسین خواهند کرد. موفقیت حقیقی در طی کردن مسیر واضح و شناخته شده ی قبلی که کسیآانرا به شما اهدا کند نیست, بلکه ساختن آن می باشد. این به این معنا نیست که همه باید همانند افراد مشهور موفق شوند, موفقتیت این است که در مسیر خودتان گام بردارید و به مقصد برسید. حتی باغبانی که عاشق کارش است و آن را با اشتیاق انجام میدهد، موفقتر از کسی است که صرفاً از دیگران تقلید میکند.
بگذارید یادآوری کنم که: پیروی نکردن از دیگران به این معنی نیست که نمیتوانید از آنها الهام بگیرید. برعکس، باید از افراد مشهور در زمینه خود الهام بگیرید. اما الهام گرفتن مانند جمعآوری ابزارهایی است که برای سفر خود بدان ها نیاز دارید, در حالی که تقلید به معنای دنبال کردن مسیری است که قبلاً توسط دیگران کشف شده است.
پس چگونه مسیر خودتان را پیدا یا ایجاد میکنید؟
امروزه، روانشناسی زرد و تبلیغات بی پایان فضای مجازی ما را به سمت «شناخت خودمان» سوق میدهد. شما آزمونهای شخصیت میدهید، کتابهای خودیاری بیشماری میخوانید و با این فکر که رمز شناخت خود را کشف کردهاید، خودتان را تحسین میکنید. تبریک میگویم, شما فقط در تله توهم خودشناسی گرفتار شده اید. موضوع چیست؟ انسان موجودی هوشمند و مغز او پیچیده ترین شی شناخته شده در کیهان می باشد پس شما به من بگویید که آیا ممکن است با چند کتاب و انواع تست خودتان را کامل بشناسید؟
اگر پاسخ شما مثبت است، میتوانید بقیهی این مقاله را از دست ندهید, اگر پاسخ شما منفی است، به خواندن ادامه دهید.
آزمونها و کتابهای خودیاری میتوانند مفید باشند، اما توصیههای آنها اغلب سطحی است. به عنوان مثال، آنها به شما میگویند که تواناییها و علایق خود را شناسایی کنید, که عالی به نظر میرسد, اما به ندرت توضیح میدهند که چگونه این کار را انجام دهید.
احتمالا با خود میگویید که من راه حلی آماده برایتان دارم, چنین ادعایی ندارم, اما میخواهم رازی را با شما در میان بگذارم, هیچ مسیر صحیح و غلط مطلقی وجود ندارد, هیچ شخصیت کامل و ثابتی وجود ندارد, در دام این توهمات نیوفتید, شما موجودی ایستا نیستید بلکه دائم درحال تغییر و تکامل هستید و نکته همین است. با این حساب کارهایی وجود دارند که شما آنها را بهتر از سایرین انجام میدهید, شاید حتی بهتر از اکثر افراد. اینها مزایای نسبی شما هستند، حتی اگر هنوز کاملاً متوجه آنها نشده باشید. کاری که باید انجام دهید مشاهده ی خودتان است. به کار هایی که انجام می دهید توجه زیادی داشته باشید, چه کاری را بهتر از دیگران انجام میدهید، حتی بدون اینکه خیلی تلاش کنید؟
چه چیزهایی باعث میشوند که گذر زمان را فراموش کنید, چیزهایی که از صمیم قلب دوستشان دارید؟ هیچ آزمون یا متخصصی نمیتواند به این سؤالات پاسخ دهد. شما خودتان را بهتر از هر کس دیگری میشناسید.
گام بعدی چیست؟
از منابع مختلف کمک بگیرید, به کارهایی که انجام میدهید توجه زیادی داشته باشید و از همه مهم تر برای خودتان وقت بگذارید. بزرگترین هدیهای که میتوانید به خودتان بدهید این است که به یادگیری ادامه دهید. هیچوقت متوقف نشوید، حتی پس از فارغالتحصیلی یا موفقیت. آموزش و یادگیری یک مرحله نیست,بلکه یک سبک زندگی ست.
و انرژی خود را در تلاش برای «خاص بودن» هدر ندهید, چرا که خاص بودن به سادگی در خودتان بودن است, خودتان باشید و از این موضوع خجالت نکشید, اگر قرار بود همه انسان ها شبیه هم باشند دیگر خاص بودن معنایی نداشت.
همانطور که از لقبم پیداست, احتمالا به خاطر اینکه خودم بودن بارها زمین خورده ام, شاید نام من با سقوط (Fallen) نفرین شده باشد اما چیزی که برایم اهمیت دارد این است که ترجیح میدهم شوالیه ی سقوط کرده (Fallen Knight) باشم تا اینکه مانند سایه شخصی دیگر پرواز کنم. بیایید به خودمان افتخار کنیم حتی اگر سقوط کرده ایم...
نظر شما چیست؟ آیا شما نیز ترجیح میدهید با تمام نواقصتان خودتان باشید و یا یک نسخه ی دیگر از شخصی دیگر؟ چقدر به خودتان افتخار میکنید؟ آیا از اینکه خودتان هستید سر افراز هستید؟ نظراتتان را با شوالیه ی سقوط کرده در ارتباط بگذارید. منتظر نظرات شما هستم.
آیا این مقاله برایتان مفید بود؟ برداشت شما چیست؟ در کامنت ها برداشت خودتان را برایم بنویسید.
0 دیدگاه