در دنیای دیجیتالی امروزی، ایده ساختن یک تیم از راه دور شاید ایده آل ترین روش برای بسیاری از مشاغل به نظر برسد. در عصر فناوری شما به استعداد های فراوان و نامحدودی دسترسی دارید، میتوانید به سادگی و با کمی برنامه ریزی هزینه های سرسام آور و اضافی را کاهش دهید و نیروی مورد نظر خود را با کمترین دردسر پیدا و استخدام کنید. عالی به نظر می رسد، درست است؟
اما، همانطور که بسیاری از کارآفرینان و رهبران تیم میدانند، گردآوری یک تیم موفق آنقدرها هم که به نظر میرسد ساده نیست. در واقع، گاهی اوقات می تواند یک کابوس افتضاح باشد.
مشکلی اینجاست که اکثر پلتفرم های کاریابی برای شرکت های مستقر با ثبات حداقلی, چک های حقوق ثابت و نقش های شغلی واضح و شفاف طراحی شده اند. اما استارتاپ ها و کسب و کارهای کوچک تازه تاسیس و به ویژه در مراحل اولیه، این ثبات مشخص و واضح را ندارند, آنها در یک حالت نوسان دائمی کار میکنند, با نقشهای نامشخص، مسئولیتهای متعدد و گاهی نامرتبط، و فشار زیاد ناشی از مسئولیت های فراوان تنها برای حفظ کسب و کار. نا امیدی رهبران کسب و کار های نوپا زمانی اشکار میشود که در پلتفرم های کاریابی به دنبال افرادی برای تشکیل تیم خود میگردند. اکثر متقاضیان خواهان امنیت شغلی و درامد پایدار هستند,چیزی که استارتاپ ها از انجام ان ناتوان هستند, پس چگونه با بودجه ی محدود تیم خلاق و متعهد خود را تشکیل میدهید؟
اگر رهبر کسب و کار نوپا هستید و یا میخواهید استارتاپتان را تاسیس کنید احتمالا آنچه شما نیاز دارید فقط استعداد نیست؛ این باور است شما فقط یک نفر را برای ایفای نقش استخدام نمیکنید، بلکه به دنبال افرادی هستید که آنچه را که میبینید میبینند به عبارتی چشم اندازی همانند شما دارند، که پتانسیل چیزی را که هنوز به طور کامل وجود ندارد را احساس میکنند. و یافتن آن فوق العاده سخت است.
زیرا اکثر مردم نمی خواهند سازنده باشند, آنها تنها میخواهند نقش از قبل تعیین شده را ایفا کنند. آنها چیزی می خواهند که در حال حاضر کار می کند و قابل اتکا و اعتماد می باشد. آنها ساختار، حقوق و امنیت می خواهند. اما در مراحل اولیه ساختن یک تیم، به خصوص انفرادی، شما آن چیزها را ندارید. آنچه شما دارید یک چشم انداز، شاید مقداری حرکت و صد کار است که باید انجام دهید.
و هنگامی که در نهایت کسی را پیدا می کنید که علاقه نشان می دهد، چالش دیگری از عدم اطمینان ظاهر می شود: آیا آنها می مانند؟ آیا آنها واقعاً متعهد خواهند شد؟ یا در اولین نشانه بی ثباتی ناپدید می شوند؟
این ترس به یک صدای تکرار شونده ی ثابت تبدیل می شود. شما در حال حاضر نقش مرد هزارچهره را ایفا میکنید؛ بنیانگذار، استخدامکننده، فرد محصول، بازاریاب و اکنون همچنین قصد هر عضو بالقوه تیم را زیر سوال میبرید. آیا این شخص فقط کنجکاو است یا آماده است با من بسازد؟
وقتی میخواهید از هیچ, چیزی بسازید، خود این موضوع به تنهایی تبدیل به چالشی از شک و تردید ابدی میشود. وقتی اوضاع به هم میریزد، کسی نیست که به او تکیه کنید. هیچ بنیانگذار دیگری وجود ندارد تا با او مشورت کنید. زمانی که شما در حال غرق شدن هستید، کسی نمی تواند شما را نجات دهد، آیا باید ایده ی تان را رها کنید؟ ابدا منظور من این نیست. اصل مطلب این است که چگونه به تنهایی خودتان و کسب و کار نوپای عزیزتان را نجات میدهید؟
این مبارزه پنهان پشت بسیاری از استارت آپ های پرزرق و برق و جذاب در مراحل اولیه است. پیدا کردن افراد مناسب فقط یک مشکل جدی نیست, یک مشکل احساسی عمیق نیزهست. این در مورد اعتماد، باور، و انعطاف پذیری در برابر سختی هاست.
موقعیت های شغلی برای این نوع هرج و مرج ساخته نشده اند. آنها در خدمت وضوح و ساختار هستند، نه نوسان و چشم انداز. و تا زمانی که چیز بهتری وجود داشته باشد، رهبران استارتآپها به مبارزه با این نبرد سخت ادامه میدهند,به این امید که به نحوی افراد مناسب ظاهر شوند و بمانند.
اما اغلب اوقات، این کار را نمی کنند.
و ایده شان شکست میخورد و انرا رها میکنند.
و کسانی که انرا رها نمیکنند؟
آنها همانند گرگی تنها به تلاش برای ساخت اینده ادامه میدهند...
آیا این مقاله برایتان مفید بود؟ برداشت شما چیست؟ در کامنت ها برداشت خودتان را برایم بنویسید.
0 دیدگاه