احتمالاً شما هم مثل اکثر مردم ساعتهای طولانی کار میکنید. فرقی نمیکند شغلتان چیست یا چقدر درآمد دارید، پسانداز کردن بخشی از درآمدتان هنوز هم میتواند یک مشکل جدی به نظر برسد. چرا با وجود حقوق بالاتر، بسیاری از مردم قبل از پایان ماه متوجه میشوند که پولشان تمام شده است؟
در این مقاله، قصد داریم این مشکل رایج به همراه عوامل پشت آن را بررسی کنیم و راهحلهای عملی را پیشنهاد دهیم که میتواند به شما در کنترل امور مالیتان کمک کند.
عامل اول: کمبود درامد
همه ما میدانیم که درآمد مستقیماً با رفاه ما مرتبط است. برای بسیاری از مردم، درآمدشان با هزینههایشان مطابقت ندارد - آنها بسیار کمتر از آنچه خرج میکنند، درآمد کسب میکنند. ممکن است از خود بپرسید: "چرا آنها فقط هزینههای خود را کاهش نمیدهند؟"
در حالی که کاهش هزینهها میتواند کمک کند، اما همیشه آسان یا حتی ممکن نیست که هزینههای اساسی را کاهش دهید. آیا میتوانید از خرید غذا صرف نظر کنید؟ در مورد پرداخت اجاره، قبوض آب و برق و گاز، مالیات یا بیمه چطور؟ اینها ضروری هستند - نادیده گرفتن آنها نه تنها دشوار است، بلکه میتواند منجر به عواقب جدی، حتی مشکلات قانونی شود.
سوال بزرگی که اکثر مردم میپرسند این است: چگونه میتوانم درآمدم را افزایش دهم؟
اولین پاسخی که اغلب به ذهن میرسد، داشتن دو شغل است. البته داشتن چندین منبع درآمد میتواند کمک کند، اما یک مشکل وجود دارد, کمبود وقت و انرژی.
بیشتر افراد بالغ در حال حاضر ساعتهای زیادی را در روز صرف کار میکنند. وقتی به خانه میرسند، فقط میخواهند استراحت کنند و با خانواده خود وقت بگذرانند. بنابراین، شغل دوم کجا جای میگیرد؟
راه حل: ایجاد درامد غیر فعال
درآمد غیرفعال، پولی است که بدون تلاش مداوم و فعال به دست میآید. برای کسب آن لازم نیست هر ساعت حضور داشته باشید. نمونههایی از آن شامل درآمد اجاره، سرمایهگذاری، محصولات دیجیتال یا هر سیستمی است که در هنگام خواب برای شما درآمد کسب میکند. اما نکته اینجاست: برای ایجاد درآمد غیرفعال، معمولاً به یکی از این دو چیز نیاز دارید: سرمایه یا مهارت.
حالا ممکن است فکر کنید: "خب، من سرمایه کافی ندارم, اگر داشتم، این مقاله را نمیخواندم!"
این نکتهی منصفانهای است. اما در اینجا متوقف نشوید، زیرا هنوز یک گزینهی دوم قدرتمند وجود دارد: کسب مهارتهای مناسب.
بهانه تراشی را متوقف کنید: مشکل زمان نیست
در دنیای پرسرعت و مهارتمحور امروزی، چسبیدن به تنها یک یا دو مهارت ممکن است شما را در سطح ۷ نگه دارد, اما هرگز به شما اجازه نمیدهد به سطح ۸ یا بالاتر برسید.
ممکن است بگویید: "میخواهم یک مهارت جدید یاد بگیرم، اما وقت ندارم." منطقی به نظر میرسد، اما در بیشتر موارد، این فقط یک بهانه است.احتمالاً شما ۵ تا ۶ روز در هفته کار میکنید و یک یا دو روز مرخصی دارید. البته، شما سزاوار استراحت و وقت گذراندن با خانوادهتان هستید, نمیگویم آن را فدا کنید. اما با کمی برنامهریزی، هنوز هم میتوانید رشد کنید.
بیایید آن را تجزیه و تحلیل کنیم:
اگر دو روز مرخصی دارید، هر روز حدود ۱۲ ساعت بیدار هستید, که در مجموع ۲۴ ساعت میشود. حتی اگر فقط یک روز داشته باشید، باز هم ۱۲ ساعت بیداری است.
حالا، صادقانه از خودتان بپرسید: آیا نمیتوانید فقط ۱ یا ۲ ساعت از آن ۱۲ ساعت را به یادگیری یک مهارت جدید اختصاص دهید؟
اگر بگویید نه، فقط دارید بهانه میآورید. یک ساعت در هفته تبدیل به ۴ ساعت در ماه میشود. این میشود ۴۸ ساعت در سال, و این فقط از یک ساعت آخر هفته شروع میشود! و ۴۸ ساعت متمرکز برای یادگیری مهارتی که در نهایت میتواند درآمد واقعی به همراه داشته باشد، بیش از حد کافی است.
اگر امروز شروع کنید، میتوانید تا همین موقع سال آینده منبع درآمد جدیدی داشته باشید.
عامل دوم: خرج کردن بیشتر از درآمد
پیش از این، در مورد اینکه کاهش هزینههای اساسی زندگی چقدر دشوار است صحبت کردیم, اما این در مورد هزینههای اضافی صادق نیست. فرض کنید درآمد ماهانه شما 20 میلیون تومان است. آیا واقعاً نیاز دارید که آخر هر هفته بیرون غذا بخورید؟ خرج کردن حدود یک میلیون تومان در هر بار، ماهانه 4 میلیون تومان میشود, پولی که میتوانست صرف پسانداز، سرمایهگذاری یا یادگیری یک مهارت جدید شود.
یا به این فکر کنید: اگر درآمد شما کم است، چرا باید هر ماه لباسهای جدید و گران بخرید؟ آیا به آن شلوار یک میلیون تومانی نیاز دارید یا یک شلوار 500 هزار تومانی هم به همان اندازه خوب است, شاید حتی برای اهداف بلندمدت شما بهتر باشد؟
منظور من این نیست که باید از لذت بردن از زندگی دست بکشید. تفریح، استراحت و ولخرجیهای گاه به گاه مهم هستند. اما نکته اصلی تعادل است, خرج کردن منطقی به جای خرج کردنهای آنی.
اگر در مورد ساختن آیندهای بهتر جدی هستید، با این سوال شروع کنید: آیا این خرید به رشد من کمک میکند یا فقط یک آرزوی کوتاه مدت را برآورده میکند؟
راه حل: برای تفریحات خود حساب جداگانه داشته باشید
در اینجا یک راه حل عملی وجود دارد:
یک حساب بانکی جداگانه فقط برای سرگرمی و هزینههای غیرضروری باز کنید. هر ماه، 10٪ از کل درآمد خود را به آن حساب منتقل کنید, نه بیشتر، نه کمتر. سپس، به خودتان قول دهید:
"من فقط از این حساب برای سرگرمی و موارد اضافی استفاده خواهم کرد. وقتی خالی شد، خرج کردن برای آن ماه تمام شده است."
این عادت کوچک یک مرز روانی ایجاد میکند و به شما کمک میکند هزینههای اضافی خود را بدون احساس گناه یا سردرگمی کنترل کنید. این کار خرج کردن را به یک تصمیم آگاهانه تبدیل میکند، نه یک تصمیم احساسی. به آن پایبند باشید و از آن احساس کاملاً آشنای بیپولی در پایان هر ماه جلوگیری خواهید کرد.
عامل ۳: تکیه بر درآمد به جای افزایش دارایی
این سوالی است که تقریباً همه میپرسند شاید حتی شما:
"ماهیانه چقدر درآمد دارید؟"
این یک سوال متداول است، اما صادقانه بگویم، سوال اشتباهی است. ارزش خالص شما فقط به میزان درآمدتان مربوط نمیشود. بلکه به داراییهایتان مربوط میشود. خانه، ماشین، پسانداز، سرمایهگذاری، طلا و سایر داراییهای ارزشمند شما, اینها چیزهایی هستند که واقعاً اهمیت دارند. درآمد مهم است، بله، اما میآید و میرود. داراییها میمانند (یا رشد میکنند) و امنیت مالی بلندمدت را فراهم میکنند. ما قبلاً در مورد افزایش درآمد صحبت کردهایم، اما نکتهی گمشده اینجاست:
با افزایش درآمد، پسانداز شما و در نهایت داراییهای شما نیز باید رشد کنند.
اگر درآمد شما افزایش یابد اما هزینههای شما نیز با آن افزایش یابد، درجا خواهید زد. کمتر در مورد فیش حقوقی خود تمرکز کنید و بیشتر روی ساختن و حفظ آنچه به دست میآورید تمرکز کنید.
توهم درآمد: پول بیشتر، هزینههای بیشتر
اگر ماهی 20 میلیون تومان درآمد داشته باشید، احتمالاً هزینههایتان با آن برابری میکند. اما اگر ماهی 100 میلیون تومان درآمد داشته باشید، آیا بیشتر پسانداز میکنید؟
معمولاً نه. شما فقط شروع به خرج کردن بیشتر میکنید. ساده است: درآمد بالاتر اغلب با هزینههای بالاتر همراه است, مالیات بیشتر، شاید اجاره دفتر، حقوق کارمندان، خانه بزرگتر، ماشین بهتر، غذای بیرونبر بیشتر، تعطیلات بیشتر... و این روند ادامه مییابد. به همین دلیل است که افزایش درآمد به تنهایی منجر به آزادی مالی نمیشود. فقط استانداردهای سبک زندگی شما را بالا میبرد. آنچه واقعاً منجر به استقلال میشود، ایجاد سرمایه است, داراییهایی که برای شما کار میکنند. درآمد هزینههای شما را تأمین میکند. سرمایه آزادی شما را تأمین میکند. بنابراین بله، ابتدا درآمد خود را افزایش دهید, این سوخت شماست. اما از آن سوخت برای ایجاد سرمایه استفاده کنید, پسانداز، سرمایهگذاری، ملک یا حتی کسب و کار خودتان. زیرا سرمایه خسته نمیشود. حتی وقتی شما خسته نمیشوید، کار میکند.
راه حل: سرمایه گذاری کنید، نه فقط تلاش
در حالی که افزایش درآمد و ایجاد جریانهای غیرفعال اساسی هستند، بازی بلندمدت واقعی، افزایش سرمایه شماست. این چیزی است که آزادی ایجاد میکند.
ساده شروع کنید: فقط 10٪ از درآمد خود را هر ماه برای سرمایه گذاری کنار بگذارید. این کار لازم نیست فوراً در سهام یا املاک و مستغلات باشد, میتواند با یک حساب پس انداز، یادگیری در مورد سرمایهگذاری یا ایجاد یک پروژه جانبی که به یک دارایی تبدیل میشود، شروع شود. کلید، ثبات است. سرمایه، شبکه ایمنی شما، فرصتساز شما و مولد درآمد خاموش شماست. به این شکل به آن فکر کنید: شغل شما زمان شما را میخرد. سرمایه شما آینده شما را میخرد.
سخن آخر
در این مقاله دلایل کلیدی که چرا اکثر مردم برای پسانداز پول مشکل دارند و مهمتر از آن، نحوه رفع آنها را بررسی کردهایم. بر اساس راهحلهای دوم و سوم، اکنون یک برنامه ساده اما مؤثر دارید:
20٪ از درآمد خود را صرف سرگرمی و سرمایهگذاری کنید.
80٪ دیگر چطور؟
در اینجا یک تجزیه و تحلیل پیشنهادی آمده است:
50-60٪ برای هزینههای ضروری زندگی
5٪ برای توسعه شخصی (کتاب، دوره، رشد)
15٪ برای بازنشستگی یا پسانداز بلندمدت
این فقط بودجهبندی نیست, بلکه برنامهریزی برای رسیدن به ازادی مالی است.
بیشتر مردم به دلیل درآمد کم ورشکسته نیستند. آنها به دلیل مدیریت ضعیف آن ورشکسته هستند. حتی کسی که درآمد متوسطی دارد میتواند بهتر از کسی که سه برابر بیشتر درآمد دارد زندگی کند اگر پول خود را عاقلانه مدیریت کند. بنابراین، بهانهتراشی را متوقف کنید. از امروز مدیریت پول خود را شروع کنید تا به ازادی مالی برسید در غیر این صورت پول شما را به بردگی خود خواهد گرفت.
منابع: principles of economics ,the millionaire mind
نظر شما چیست؟ ایا شما نیز اخرین روز های ماه را با بی پولی سپری میکنید؟ ایا تلاش میکنید پول بیشتری در بیاورید اما نمی توانید؟ چه عوامل دیگری باعث میشود پولهاتان را از دست بدهید؟ نظرتان را در کامنت ها برایم بنویسید.
آیا این مقاله برایتان مفید بود؟ برداشت شما چیست؟ در کامنت ها برداشت خودتان را برایم بنویسید.
0 دیدگاه